شهرام عبدلی: مردم به کسی میگویند هنرمند که از "در اصلی" آمده باشد/ ما شدهایم "هنرور" و برخی با ۴۰ برداشت شدهاند "بازیگر"
تاریخ انتشار: ۲۵ آذر ۱۳۹۸ | کد خبر: ۲۶۱۲۹۵۰۹
به گزارش گروه وبگردی باشگاه خبرنگاران جوان، کارش با تلویزیون از "همسفر" قاسم جعفری شروع شد و یکسال بعد از پخش به "خط قرمز" همین کارگردان رسید و در اواخر دهه ۱۳۷۰ به سریالی پربیننده در تلویزیون تبدیل شد. بعد از "شب آفتابی" و "از نفس افتاده" به سریال "مختارنامه" داود میرباقری رسید. در "کمکم کن"، "آدمخوار" و "خونبها" ایفای نقش کرد.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
در "آخرین دعوت" حسین سهیلیزاده کنار حامد بهداد نقش مؤثری داشت و در "رستگاران" سیروس مقدم به یکی از نقشهای منفی تلویزیون تبدیل شد. شهرام عبدلی در ادامه راهش به سریالهای تاریخی تلویزیون همچون "تبریز در مه"، "سالهای مشروطه" و "معمای شاه" پیوست. در سریال "پرستاران" علیرضا افخمی حاضر شد و در "سرّ دلبران" محمدحسین لطیفی نقشی برعهده گرفت و این روزها هم او را در سریال "حکایتهای کمال" شبکه ۲ دیدیم.
به سراغمان میآیند
به سراغش رفتیم که گلایههایش همیشه به جا است و به واقع میتوان او را با کارنامه پرتعداد تلویزیونیاش و سبقه حضور مؤثرش در تئاتر هنرمند نام برد.
او در پاسخ به این سؤال که چه بر سر تلویزیون و سینما آمده است که سفارشی، توصیهای و از روی فالوور و مسائل دیگر بازیگر انتخاب میکنند و بازیگر میشوند لب به صحبت و گلایه باز کرد و گفت: اول از همه بگویم که ما را نمیتوانند کنار بگذارند و مجبورند نقشهایی را همواره به ما بسپارند. من ۱۵ ساله بودم جلوی تئاترشهر میایستادم و همه میگفتند این دچار توهم شده است. توهم من چه بود؟ میگفتم که آنقدر کار میکنم روزی نقشی را که هیچکس نمیتواند بازی کند و من آن نقشها را بازی خواهم کرد. الان هم به این مسئله معتقدم نقشهایی را فقط من و امثال من میتوانند بازی کنند و به سراغمان میآیند.
بازیگرانِ ۴۰ برداشتهاند؛ فرق ویرگول و نقطهچین را نمیدانند
شهرام عبدلی با انتقاد از کسانی که با ۴۰ برداشت هم نه دیالوگ میتوانند بگویند و نه از اصولِ بازیگری چیزی میدانند، گفت: آدمهایی الان وارد کار ما شدهاند که با ۴۰ برداشت هم جلوی دوربین میروند و بازی میکنند؛ بعضاً زبانشان میگیرد و تپق میزنند؛ دیالوگ که نمیتوانند حفظ کنند و آکسانگذاری سادهای را هم نمیدانند. دنبال فرق ویرگول و نقطهچینند و بر این باورند اینها یکسری خطوطند که در تایپ اشتباه شدهاند!
هنرمندانی که از در اصلی وارد میشوند، ماندگارند
وی اضافه کرد: بگذارید نکتهای را به عنوان طنز بگویم اصلاً سیستم بر این بنا شده است که آنها کارشان را بکنند و ما هم گلایه و انتقاد کنیم؛ این اتفاق به نمایش همیشگی تبدیل شده است و همچون چرخ گردان، میچرخد. اما هنرمندانی که از در اصلی هنر و هنرمندی وارد این عرصه شدهاند همیشه ماندگارند و مردم آنها را هنرمند خطاب میکنند.
همه ما به هنروران سریال تبدیل شدیم
بازیگر سینما و تلویزیون در پاسخ به این سؤال که چرا سریالها با طرح شروع میشوند و یا چند قسمته تصویب میشوند که بازیگر حتی نمیداند عاقبت و سرنوشت کاراکتر داستانیاش به کجا خواهد رسید و در نتیجه نمیتواند به شخصیتپردازی درستی برسد، افزود: یکی از دلایل این است که بازیگر نداند عاقبت کاراکتریاش به کجا میرسد تا هرجا خواستند فلان بازیگر را حذف کنند. این اتفاق برای من در سریالی افتاد که نامش "همسفران" بود. به یکباره از قسمت دهم شخصیتهای اصلی حذف شدند و همه ما به هنروران سریال تبدیل شدیم.
دلمان نمیخواهد کار خوب بسازیم
وی خاطرنشان کرد: ما بیننده نداریم، چون کار خوب نمیسازیم یا تشخیص نمیدهیم که کار خوب چیست یا دلمان نمیخواهد کار خوب بسازیم؛ این فرمول جبری است که متأسفانه وجود دارد و هیچکس هم برای مرتفع کردن آن حرکتی نمیکند.
یکی از معضلات سریالسازی در ایران، هنروری است
عبدلی در خصوص مشکلات سریالسازی و فقدان فیلمنامههای خوب در تلویزیون، گفت: فیلمنامه یکی از مشکلات اصلی سریالسازی است، اما فقط مشکل فیلمنامه نیست. فقدان تجهیزات، صحنهآرایی و هنرور موضوعند که به آنها توجه نداریم؛ یکی از معضلات سریالسازی در ایران، هنروری است. ما هنرور حرفهای نداریم کارگردان دور از جان تا مرز سکته میرود تا فقط به هنرور بگوید نگاه نکن صحنههای شلوغ را چندینبار بگیرند و بازیگران اصلی را در سرما و گرما به زحمت بیندازند.
شخصیتپردازی را به خطر میاندازد
وی خاطرنشان کرد: فقدان هنرور حرفهای و تخصصی، بارها بازیگر اصلی را به زحمت انداختهاند و مجبور شده است در گل، آب، سرما، گرما و شرایط سخت و بحرانی، از مرز باورپذیری دور شوند و حتی آن شخصیتپردازی را هم به خطر میاندازد. اینها نکاتی است که همه به آن توجه نمیکنند. معضل ما در سینما، بازیگران کودک، خردسال و نوجوانانی است که آموزش ندیدهاند.
منبع: تسنیم
انتهای پیام/
منبع: باشگاه خبرنگاران
کلیدواژه: اخبار فرهنگی شهرام عبدلی بازیگر سینما و تلویزیون
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.yjc.ir دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «باشگاه خبرنگاران» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۲۶۱۲۹۵۰۹ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
شیدا یوسفی بازیگر «زودیاک»: دوستداران قصههای واقعی رئالیتیشوها را میبینند
شیدا یوسفی که تجربه بازی در سینما، تلویزیون، تئاتر و شبکه خانگی را در کارنامهاش دارد، پیش از شروع فعالیت حرفهای خود در سینما و تئاتر در حوزه منشی صحنه مشغول بوده و نخستین تجربه حرفهای خود و بستر معرفیاش به جامعه را سریال «ممنوعه» میداند.
این هنرمند پس از حضور در تلویزیون، وارد پلتفرمهای شبکه خانگی شده و تا امروز در رئالیتیشوها و سریالهای مختلفی نقشآفرینی کرده و بازیگری را به صورت حرفهای دنبال میکند. حضور او در فصل دوم گیمشوی «زودیاک» بهانهای شد تا با او به گفتوگو بپردازیم.
چه شد در گیمشوها حضور پیدا کردید؟
این روزها بازی مورد علاقهام مافیاست. نخستین باری که بازی در «شبهای مافیا» را تجربه کردم، شرکتکنندگان برنامه فقط خانمها بودند که با یک ماه تمرین، بازی را یاد گرفتم. از آن زمان هم در همه مسابقات مافیا حاضر بودم. از سری اول «زودیاک» به بعد هم، هفتهای دو بار جدا از تمرینات با بچهها جمع میشویم و بازی میکنیم و این بازی برایم بسیار جذاب شده در حدی که گاهی در دورهمیهای خانوادگی حوصلهام سر میرود و دوست دارم با دوستانم مافیا بازی کنم.
با کدام فیلم یا سریال به مردم معرفی شدید؟
به نظر خودم سریال «ممنوعه» سبب معرفی من به مردم شد که نخستین کارم در شبکه خانگی بود. در این سریال جزو نقشهای اصلی بودم که سبب شد بیشتر دیده شوم. البته طبق تجربیات من تا امروز، مخاطبان صداوسیما و نمایش خانگی دو دسته کاملاً مجزا از هم هستند. به عنوان مثال در شهرستانها جوانان من را به واسطه حضورم در «شبهای مافیا» یا «مافیا زودیاک» و حتی «ممنوعه» که تماماً تولید شبکه نمایش خانگی هستند میشناسند اما افراد مسنتر به واسطه نقشم در سریالهای صداوسیما با من آشنا هستند.
شما در صداوسیما هم سابقه حضور در سریالهای پرمخاطبی مثل «نونخ»، «بچه مهندس» و آثار دیگر را دارید، به عنوان یک بازیگر، حضور در صداوسیما برای شما دلنشینتر است یا در نمایش خانگی؟
هر کدام از این مدیومها مزایای خوش را دارد، اما مسائلی هست که شاید در هیچ کجای دنیا از لحاظ مناسبات دغدغه بازیگران نباشد مثلاً طراحی لباس یا گریم در صداوسیما بسیار سختگیرانه است اما در شبکه نمایش خانگی بازیگران فضای آزادتری دارند. بازی در محصولات پلتفرمهای نمایش خانگی جذابیت خودش را دارد. مخاطب ایرانی این روزها درگیر برنامهها و سریالهای خانگی شده و مورد پسندش است حتی به نظرم در جامعه امروز مردم به حدی دغدغه فکری دارند که سریالهای طولانی را پس میزنند و به دنبال مینیسریالها میروند و آنها را راحتتر میپذیرند.
تکرار ساخت رئالیتیشو در مورد بازی مافیا مخاطب را خسته نمیکند؟
شخصاً «زودیاک» را از تمام بازیهای مافیا بیشتر دوست دارم و فکر میکنم کسی که بازی مافیا را دوست داشته باشد درگیر این سناریو و این برنامه میشود. یکی از جذابیتهای این بازی این است که حتی اگر بازیکن حرفهای هم باشید، ممکن است در روند بازی دچار اشتباههای جبرانناپذیری بشوید که این دقیقاً مثل زندگی ماست که سراسر تجربه است و قطعاً از اشتباهاتمان درس بیشتری میگیریم. ضمن اینکه مافیا بازی خستهکنندهای نیست زیرا حتی در جمعهای خصوصی هم هیچ وقت دستها تکراری نمیشود و همیشه بازیها و اتفاقهای جدید رخ میدهد.
از طرفی هم فکر میکنم بازی خانمها و آقایان با یکدیگر روند برنامه را بهتر کرده چون معمولاً در بازی، خانمها کمتر به هم اعتماد میکنند یا با هم تعارف و رودربایستی دارند اما زمانی که در بازی خانمها و آقایان کنار هم حضور دارند، بازی حرفهایتر میشود. همچنین حضور شخصیتهای معروف ورزشی یا اهالی موسیقی در برنامه، مخاطبان برنامه را بیشتر کرد. «زودیاک» بستری برای مخاطب ایجاد کرد تا رفتار و احساس افراد مورد نظر را ببیند و آن را حس کند.
در گذشته بسیاری از هنرمندان با این تفکر که حضور در رئالیتیشو میتواند آینده شغلی آنها را تهدید کند در این برنامهها شرکت نمیکردند، امروز این تصور چقدر تغییر کرده است؟
برای پاسخ به این پرسش از خودم مثال میزنم، من در حوزه بازیگری تحصیلات آکادمیک دارم و قطعاً شغل خودم را بازیگری میدانم اما دوست دارم در برنامههای اینچنینی نیز حضور داشته باشم. برنامههای رئالیتیشو جذابیتهای خاص خود را دارند که علاوه بر سرگرمی و جذابیت، از لحاظ اقتصادی نیز برای شرکتکنندگان قابل توجیه است که با توجه به وضعیت خود مجاب به حضور در این برنامهها بشوند. گذشته از این مسائل، همان طور که خانم «شبنم مقدمی» در رئالیتیشو «صداتو» به عنوان داور حضور دارد یا «محسن کیایی» به عنوان مجری به این برنامه میآید، به همین صورت تمام بازیگران کمکم به سمت این برنامهها خواهند آمد زیرا رئالیتیشوها معمولاً مورد پسند مردم واقع میشوند و مگر غیر از این است که ما بازیگران یکی از اهداف اصلیمان سرگرم کردن مردم و ساخت اوقاتی خوش است؟ مثلاً مردم در برنامه «صداتو» به صدای یک شخص عادی که در نانوایی کار میکند اما صدای خوبی دارد و آواز میخواند گوش میکنند و لذت میبرند، بنابراین کسی که دوست دارد قصه بشنود تماشای برنامههای رئالیتیشو را انتخاب میکند.